تهیه کننده : یاسمن هاشمی

رنک معتقد بود در سیر تکاملی فرد ، اراده همراه با تکانه های غریزی پدیدار میشود.وقتی کودک به دلیل عشق به والدین تکانه های تهاجمی اش را مهار میکند ، بنیاد اراده شکل میگیرد.زندگی عاطفی کودک هم در ارتباط با تکانه ها تکامل میابد.عواطف با تکانه متفاوت است : ما در پی آنیم تکانه ها را بیرون بریزیم و تخلیه کنیم ولی دوست داریم عواطف را طولانی کنیم.بنابراین زندگی عاطفی با یک زندگی تکانه ای مهار شده سازگار و هماهنگ است.رنک زندگی عاطفی را بازتاب وارونه زندگی تکانه ای میداند.اراده تکانه ای مثبت و فعالانه برای خدمت به ایگو بکار گرفته میشود ، نه تکانه ای باز داشته شده ،آنطور که مانع عاطفه میشویم.رنک رابطه والد-کودک و در واقع تمامی فرایند همگون سازی و همینطور رابطه درمانی را ستیز میان اراده ها میدید .اراده منفی را نباید سرکوب کرد بلکه باید آن را به گونه ای پذیرفت که به اراده مثبت و یا آفریننده تبدیل شود.

رنک سه مرحله تکاملی برای اراده قائل است :۱-اراده متضاد(منفی) : مقابله با اراده دیگران ۲-اراده مثبت : اراده انچه باید اراده کند ۳-اراده خلاق یا آفریننده اراده آنچه میخواهد اراده کند….هدف از تربیت کودک تبدیل دو مرحله اول به اراده آفریننده است.به عقیده رنک خطای اصلی در تربیت کودک ،سرکوب زندگی تکانه ای و ارده اولیه (یعنی همان اراده منفی یا متضاد) است.اگر والدین به کودکان بیاموزند بیان آزاد همه تکانه ها نامطلوب است و اراده متضاد از اساس بد هست ،دو پیامد منفی خواهد داشت : ۱-سرکوب تمامی زندگی عاطفی کودک۲- اراده رشد نایافته و خم شده زیر بار احساس گناه .در نتیجه کودک به بالغی تبدیل میشود که عواطفش را سرکوب میکند و هر کار ارادی را زننده و ممنوع به شمار می آورد .این دو پیامد بیشترین ارزش را برای درمانگری دارند که مدام در حال دیدن بیمارانی ست که قادر نیستند احساس کنند یا به دلیل احساس گناه قادر نیستند اراده کنند.

رنک بیماری ها را بر اساس میزان تکامل اراده طبقه بندی کرد : او سه تیپ شخصیتی عمده تعریف کرد :۱-شخصیت خلاق به عواطفش دسترسی دارد و هر انچه را که بخواهد ،اراده میکند ۲-شخصیت عصبی : اراده در هم تنیده با گناه و زندگی عاطفی مهار شده دارد۳-شخصیت جامعه ستیز که اراده سرکوب شده دارد و تکانه ها بر او غالبند..

عملکرد اساسی روانکاوی در جهت تضعیف اراده است.اصل تداعی آزاد در روانکاوی بطور مشخص همان میزان کم اراده را که ضعف عصبیت شما هنوز ضایعش نکرده ، ازبین میبرد و هدایت شما را به ناخوداگاه میسپارد..

اولین قلمرو اراده فاربر که مهمترین بخش کار اوست در حین عمل آگاهانه تجربه نمیشود و تنها پس از یک اتفاق باید به وجود آن پی برد ؛این قلمرو را میتوان ناخوداگاه نامید .

اختلال یادگیری خاص

• تله روانی به اسم نشخوار فکری

• ارتباط دوسویه ایدز و روان

• اضطراب چه فایده ای دارد

• نظریه های هیپنوتیزم

• اجتناب شروع ناکامی

• ژرف پیمایی ضمیر ناخودآگاه

• خود هیپنوتیزمی

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *