تهیه کننده : یاسمن هاشمی
کسی جذاب تر از کافکا احساس گناه اگزیستانسیال را شرح نداده است . امتناع فرد از اعتراف به گناه اگزیستانسیال خویش و رویاروی شدن با آن ، موضوع رایج آثار کافکا است . محاکمه اینطور آغاز میشود : « کسی باید به یوزف.ک . تهمتی زده باشد ، زیرا در یک صبح زیبا ، بی آنکه گناهی مرتکب شده باشد ، بازداشت شد .»
از یوزف .ک میخواهند اعتراف کند ولی او تاکید میکند « من کاملا بی گناهم » او از هر منبع قابل تصوری کمک میجوید ولی فایده ای ندارد زیرا با یک محکمه قضایی رسمی معمولی مواجهه نیست . خواننده کم کم متوجه میشود یوزف . ک با دادگاهی درونی روبه روست ، محکمه ای واقع در اعماق نهانی وجودش . وقتی یوزف.ک وارد یک کلیسا میشود مورد خطاب کشیشی قرار میگیرد که میکوشید با واداشتن او به درون نگری و توجه در گناهان خویش به او کمک کند .
یوزف. ک پاسخ میدهد همه چی ناشی از یک سوءتفاهم است پس در این صورت همه انسان ها گناهکار هستند . کشیش در پاسخ به او میگوید: فقط یک گناهکار این حرف را میزند .
یوزف .ک میخواهد کمک بیشتری دریافت کند و کشیش خشمگین میشود :« تو بیش از اندازه بر کمک بیرونی حساب کرده ای .» در نهایت کشیش فریاد میزند :« نمیتوانی یک قدم جلوتر از خودت را ببینی ؟ »
بعد یوزف.ک امید دارد کشیش راهی خارج از حوزه قضایی دادگاه را به او نشان دهد و منظورش شیوه ای از زندگی است که خارج از قلمروی وجدان خودش باشد . یوزف.ک میپرسد :« ممکن است فرد با احساس گناه اگزیستانسیال خود رویه رو نشود ؟» و کشیش اشاره میکند که امید فرار یک خیال باطل بیش نیست . یوزف .ک که دائم درگیر اثبات بیگناهی خویش است در نهایت مشخص میشود که به خاطر کاری ک میتوانسته بکند ولی نکرده است محاکمه شده است .
مارتین هایدگر
• سورن کی یرکگارد
• اگزیستانسیالیسم
• اومانیسم
• گونه شناسی اگزیستانسیالیسم
•اشتراکات اگزیستانسیالیسم
• ژان پل سارتر
• گابریل مارسل
• آلبرکامو
یوستین گردر
دغدغه های اگزیستانسیالیسم
وابستگی دوسویه ی زندگی و مرگپیامدهای اضطراب مرگ
اضطراب مرگ
مرگ و اضطراب
مرگی که استثنا بودن را هیچ میکند