Showing: 1 - 10 of ۱۰۹ RESULTS
روانشناسی

کلپتومانیا ( جنون دزدی)

افراد مبتلا به این اختلال به دنبال دزدیدن اشیا نه چندان ارزشمند مانند خودکار، گیرهٔ کاغذ، چسب و نظیر آن‌ها هستند.افراد مبتلا به جنون دزدی ممکن است دچار اختلالات دیگری نظیر همایندی مرضی، اختلال شخصیت اسکیزویید و اختلال شخصیت مرزی نیز باشند. جنون دزدی می‌تواند بعد از جراحی تمور مغزی یا مسمومیت به کربن مونوکسید به وجود آید.

روانشناسی

اختلال پایکا

پایکا یک نوع از اختلالات خورد و خوراک است که شخص هر نوع مواد غذایی و غیر خوراکی را میخورد .کسانی که دچار اختلال پایکا هستند چیزهای غیرخوراکی مانند: کاغذ، پارچه، خاک، پلاستیک، گچ، زغال، سنگ، مدفوع حیوانات یا انسان و هر چیزی که بتوانند در دهانشان بگذارند را می‌خورند! این رفتار باید حداقل یک ماه طول کشیده باشد تا فرد را دچار اختلال پایکا بدانیم.

روانشناسی

اختلال پوست کنی

طبق DSM5 اگر فردی به مدت چند ساعت در روز پوست خود را بکند مبتلا به اختلال پوست کنی می باشد. پوست کنی می‌تواند از پوست سالم از پوست که بی‌نظمی‌های خفیف دارد جوش ها پینه ها یا زخم ها انجام شود افراد مبتلا به این اختلال با ناخن یا موچین پوست این نواحی از بدن را میکنند .
وقتی آنها مشغول کندن پوست خود نیستند به کندن آن فکر می کنند و سعی می کنند در برابر این میل خود مقاومت کنند این افراد ممکن است با استفاده از پوشاک شواهد پوست کنی خود را مخفی کنند و از این رفتار خود خجالت می کشند و احساس شرمندگی می کنند.
چون این تشخیص جدیدی است داده های همه گیر شناختی محدودند اماDSM5 میزان شیوع حداقل ۱/۴ درصد را در بزرگسالان برآورد می‌کند.

روانشناسی

اختلال وحشتزدگی

افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی دوره‌های ناراحتی جسمانی شدید را تجربه می کنند . فرد در مدت این حملات احساس های جسمانی ناخوشایند را حس میکند ؛ این احساس ها می توانند نفس تنگی ، احساس خفگی ، بی نظمی های خودمختار مثل عرق کردن، تپش قلب و ناراحتی معده و نابهنجاری های حسی مثل سرگیجه و کرختی را در بر داشته باشد . این افراد در مدت حمله وحشت زدگی ممکن است احساس کنند کنترل خود را از دست داده و دیوانه شده اند.

روانشناسی

آگورافوبی

در آگورافوبی فرد ترس یا اضطراب شدیدی را احساس می‌کند که مواجهه واقعی یا پیش بینی شده با موقعیت هایی مانند استفاده از وسیله حمل و نقل عمومی ، بودن در مکان بسته و تنها بیرون از خانه بودن آن را راه‌اندازی می‌کند . افراد مبتلا به آگورافوبی از خود موقعیت نمی‌ترسند بلکه از آن می ترسند که اگر به نشانه های شبه وحشتزدگی یا نشانه های خجالت آور یا ناتوان کننده دیگر دچار شوند نتوانند کمک بگیرند یا بگریزند.

روانشناسی

اختلال سلوک

این اختلال طبق DSM5 از کودکی یا نوجوانی (قبل یا بعد از ۱۰ سالگی ) شروع میشود و نشانه های آن عبارتند از : عدم پشیمانی ،همدلی و گناه .شدت رفتار از دروغگویی گرفته تا ستمگری ، استفاده از سلاح و دزدی.
این افراد تمایل به نقض حقوق دیگران وهنجارها و قوانین جامعه ، اعمال بی رحمانه و پرخاشگری با انسان ها و حیوانات ، تخریب اموال ، فریبکاری یا دزدی دارند .
در سرتاسر دنیا میزان اختلال سلوک ۳/۲ درصد برآورد شده است .

روانشناسی

اراده

رنک معتقد بود در سیر تکاملی فرد ، اراده همراه با تکانه های غریزی پدیدار میشود.وقتی کودک به دلیل عشق به والدین تکانه های تهاجمی اش را مهار میکند ، بنیاد اراده شکل میگیرد.زندگی عاطفی کودک هم در ارتباط با تکانه ها تکامل میابد.عواطف با تکانه متفاوت است : ما در پی آنیم تکانه ها را بیرون بریزیم و تخلیه کنیم ولی دوست داریم عواطف را طولانی کنیم.بنابراین زندگی عاطفی با یک زندگی تکانه ای مهار شده سازگار و هماهنگ است.رنک زندگی عاطفی را بازتاب وارونه زندگی تکانه ای میداند.اراده تکانه ای مثبت و فعالانه برای خدمت به ایگو بکار گرفته میشود ، نه تکانه ای باز داشته شده ،آنطور که مانع عاطفه میشویم.

روانشناسی

محاکمه کافکا

یوزف.ک میپرسد :« ممکن است فرد با احساس گناه اگزیستانسیال خود رویه رو نشود ؟» و کشیش اشاره میکند که امید فرار یک خیال باطل بیش نیست . یوزف .ک که دائم درگیر اثبات بی‌گناهی خویش است در نهایت مشخص میشود که به خاطر کاری ک‌ میتوانسته بکند ولی نکرده است محاکمه شده است .

روانشناسی

احساس گناه اگزیستانسیال

چگونه میتوان استعدادهای خود را شناسایی کرد ؟ با احساس گناه .
اگر جوهر وجود کسی انکار یا سرکوب شود ، بیمار خواهد شد که این جوهر تحت فشارهای اجتماعی و عوامل بیرونی نیز هست .
احساس گناه اگزیستانسیال از آنجایی سرچشمه میگیرد که فرد استعداد های خود را بالفعل نکند و تلاشی برای شناسایی آنها نکند . زندگی اش را تصرف نکند و به درون خود نفوذ نکند و در نهایت کسی نشود که می‌توانست بشود.

روانشناسی

مسئولیت گناه

فرد همان‌قدر در برابر خود و دنیای خود گناهکار است که مسئول . گناه از اجزای بنیادین است : « گناهکار بودن نتیجه یک وامداری و بدهکاری نیست ، بلکه برعکس بدهکاری تنها بر پایه یک گناهکاری نخستین یا ازلی پدید می‌آید .»